حکیم نزاری:دلبرا شیفته ی قامت و بالای توام کشته ی غمزه ی مستانه ی شهلای توام
❈۱❈
دلبرا شیفته ی قامت و بالای توام
کشته ی غمزه ی مستانه ی شهلای توام
روز نوروز و همه خلق به خود مشغولند
من مشتاق در اندیشهٔ سودای توام
❈۲❈
نکنم شیفتگی پس چه کنم معذورم
نشنوم پند که در بند همه جای توام
این محال است که گر چند بکوشم بسیار
صبر ممکن شود از روی دل آرای توام
❈۳❈
از توام صبر محال است که مولای منی
بر منت حکم روان است که لالای توام
فتنه ام بر دهن چون شکر شیرینت
توتی آینه ی روی مصفای توام
❈۴❈
همه در وصف لب چون شکرت می گویم
خود تودانی که نزاری شکرخای توام
کامنت ها