گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:آن چه شب بود که با دوست به پایان بردیم دردِ دیرینه ی دل با سرِ درمان بردیم

❈۱❈
آن چه شب بود که با دوست به پایان بردیم دردِ دیرینه ی دل با سرِ درمان بردیم
باده خوردیم و نخوردیم غمِ دورِ فلک بوسه دادیم به یک دیگر و دندان بردیم
❈۲❈
روزگاری چو سکندر طلبیدیم و چو خضر عاقبت ره به سرِ چشمه ی حیوان بردیم
در سراپرده ی حوران شبِ خلوت تا روز نادر آن بود که بی زحمتِ رضوان بردیم
❈۳❈
هر شب و روز که بی دوست سرآمد بر ما زندگی بود که بر خویش به پایان بردیم
از دلِ گم شده هرگز خبری نشنیدیم تا به امروز که پی با درِ جانان بردیم
❈۴❈
سر و تیغ است نزاری به ارادت هیهات مکن انکار که یک بارِ دگر جان بردیم

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۹۰۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها