گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:تا نگویی تو ندانم که چه باید کردن هر چه گویی بنهم حکم قضا را گردن

❈۱❈
تا نگویی تو ندانم که چه باید کردن هر چه گویی بنهم حکم قضا را گردن
به تو دادیم همه جان و جهان و دل و دین جان به نوباوه نشاید سوی جانان بردن
❈۲❈
ای همه شادی جان ها به جمال رخ تو غم بیهوده از این پس نتوانم خوردن
روی در روی جمال تو کنم بی من و ما حق تسلیم چه باشد به محق بسپردن
❈۳❈
من دگر در خودی خود نتوانم پیوست خارج عقل بود دشمن جان پروردن
ترک دل داری و دل دوستی خود کردیم تا نباید دلی از بهر دلی ازردن
❈۴❈
با تو دارم همه الا به تو ام رویی نیست فطرت است این نتوانم متبدل کردن
نتوانم رقم دوستی از لوح ازل به خیالات ز آیینه ی جان بستردن
❈۵❈
وقت بخشایش اگر دست نزاری گیری دولت آن است که در پای تو باید مردن

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۹۶۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها