گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

حکیم نزاری:ز بامِ مسجد الأقصی مؤذّن چو قامت گفت نتوان بود ساکن

❈۱❈
ز بامِ مسجد الأقصی مؤذّن چو قامت گفت نتوان بود ساکن
به راحی کن دوایِ دردِ مخمور که باشد صاف همچون روحِ مؤمن
❈۲❈
غلط در وعده فردا نداری مشبِّه نیستی ای یارِ موقن
جزاء المحسنین برخوان و در ده یکی را دَه دهد و الله محسن
❈۳❈
به نامحرم مده حرمت نگهدار امانت چون دهی بر دستِ خائن
علاجِ جهل اگر بقراط باشی مکن بگذر ز علّت‌های مزمن
❈۴❈
موافق باش و از ضدّان حذر کن که نبود ممتنع هرگز چو ممکن
من و تو هر دو مجبوریم و محکوم نخوانده‌ستی که المقدور کاین
❈۵❈
نخواهی خورد بیش از روزی خویش چه خواهی کرد از انبار و خزاین
به پایِ خنب در می خانه بنشین همینت بس ز ارکان و معادن
❈۶❈
ز نام و ننگ بیرون آی و اینک مقابیحت بدل شد با محاسن
مرا باری نمانده‌ست آرزویی بدیدم آن چه می‌باید معاین
❈۷❈
نشسته بر سرِ گنجینه خویش اگر در بیرجندم ور به قاین
چه باک ار در خراباتی به ظاهر چو در بیت‌اللهی دایم به باطن
❈۸❈
نزاری بعد از این آزاد و فارغ تویی و گنج فقر و کُنجِ ایمن

فایل صوتی غزلیات شمارهٔ ۹۸۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها