حکیم نزاری:روز گفت: «این چه زور و بهتان است که ریا پیشۀ توفتّان
❈۱❈
روز گفت: «این چه زور و بهتان است
که ریا پیشۀ توفتّان
گر منافق منم ترا چه خلل
چند از آشوب امتّان جدل
❈۲❈
تا خدا بر که افکند تاوان
تو خود اِنَّ المُنافقین برخوان
در جهان ظلمت از نتیجه تست
نزد دانا حقیقت است و درست
❈۳❈
آن همه ظلمت و ضلالت کرد
نتوانی به من حوالت کرد
دل تاریک آل بوسفیان
بود بر مکر و حیلت و هذیان
❈۴❈
معرفت در میان مجال نداشت
جهلشان جز بر آن محال نداشت
سینه باید که پاک و صاف بود
رنگ ظاهر محال و لاف بود
❈۵❈
از ضلالت چه روشنی آید؟
از سیاهی سیاهی افزاید
غیرت آن سگان بی آزَرم
بر دلم زد شدم چو آتش گرم
❈۶❈
کم نشد هرگز از دلم آن سوز
هم بر این آتشم چنین زان روز
دست حیلت مزن تو بر سر شاخ
در دم اژدها مرو گستاخ
❈۷❈
نیستی مرد گوی این میدان
نه حریف منی یقین میدان»
کامنت ها