گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

نیما یوشیج:صبح چو انوار سرافکنده زد گل به دم باد وزان خنده زد

❈۱❈
صبح چو انوار سرافکنده زد گل به دم باد وزان خنده زد
چهره برافروخت چو اختر به دشت وز در دل ها به فسون می گذشت
❈۲❈
ز آنچه به هر جای به غمزه ربود بار نخستین دل پروانه بود
راه سپارنده ی بالا و پست بست پر و بال و به گل بر نشست
❈۳❈
گاه مکیدیش لب سرخ رنگ گاه کشیدیش به بر تنگ تنگ
نیز گهی بی خود و بی سر شدی بال گشادی به هوا بر شدی
❈۴❈
در دل این حادثه ناگه به دشت سرزده زنبوری از آنجا گذشت
تیزپری ،‌ تندروی ،زرد چهر باخته با گلشن تابنده مهر
❈۵❈
آمد و از ره بر گل جا کشید کار دو خواهنده به دعوا کشید
زین به جدل خست پر و بال ها زان همه بسترد خط و خال ها
❈۶❈
تا که رسید از سر ره بلبلی سوختهای ، خسته ی روی گلی
بر سر شاخی به ترنم نشست قصه ی دل را به سر نغمه بست
❈۷❈
لیک رهی از همه ناخوانده بیش دید هیاهوی رقیبان خویش
یک دو نفس تیره و خاموش ماند خیره نگه کرد و همه گوش ماند
❈۸❈
خنده ی بیهوده ی گل چون بدید از دل سوزنده صفیری کشید
جست ز شاخ و به هم آویختند چند تنه بر سر گل ریختند
❈۹❈
مدعیان کینه ور و گل پرست چرخ بدادند بی پا و دست
تا ز سه دشمن یکی از جا گریخت و آن دگری را پر پر نقش ریخت
❈۱۰❈
و آن گل عاشق کش همواره مست بست لب از خنده و در هم شکست
طالب مطلوب چو بسیار شد چند تنی کشته و بیمار شد
❈۱۱❈
طالب مطلوب چو بسیار شد چند تنی کشته و بیمار شد
پس چو به تحقیق یکی بنگری نیست جز این عاقبت دلبری
❈۱۲❈
در خم این پرده ز بالا و پست مفسده گر هست ز روی گل است
گل که سر رونق هر معرکه است مایه ی خونین دلی و مهلکه است
❈۱۳❈
کار گل این است و به ظاهر خوش است لیک به باطن دم آدم کش است
گر به جهان صورت زیبا نبود تلخی ایام ،‌ مهیا نبود

فایل صوتی مجموعه اشعار مفسده ی گل

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها