گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

نیما یوشیج:طوفان زده ست هیات دریا و انگیخته نهفت صدایی

❈۱❈
طوفان زده ست هیات دریا و انگیخته نهفت صدایی
در گوشه ها نهان دریای بی کران.
❈۲❈
اندیشه های گوش ات را با گوش های پر شده ز اندیشه های دور
می دار جفت. با آن صدا نهفت
❈۳❈
می باش هم نوا. با آن خبر که هیات دریای تیره گفت.
دور آمدش ره و دیر آمدش سفر وین ست از او خبر.
❈۴❈
هر دم خیالی، در خواب می خورد از لخته جگر.
خواب و خیالش می برد زین تنگ ره به در.
❈۵❈
برداشته است ره ولی اکنون پیشی گرفته هر قدم اش از قدم که هست.
با آن که بسته اند هر راهی و دری
❈۶❈
او خواهد آمد با این خبر درست. آمد شدن که دارد نازشت و عشوه ای ست
با آن نگار مست. رقص نشاط حوصله دیر پای وصل
❈۷❈
پیچانده ست اگر از پایش پاهای او اگر از دست
رمزی ست تا به راه نماند. - و آویخته به سرکش هر موج –
❈۸❈
اندیشه ای ست او را تا بر نشانه راست نشاند.
معصوم من او خواهد بود با وی که بود شیطنت، گشته منجمد
❈۹❈
در گور گوش هایش، مقهور ماند و مرد حرفی که داشت با وی تهدید
تا لحظه اید. کشتی رساندگانش به ساحل
❈۱۰❈
خواهند هر جدار شکستن گر بر سریر ساحل حائل.
او خواهد آمد. اندر تک طلسم بهم ریخته که بود
❈۱۱❈
بزدوده ست رنگ ز هر نقشه ای و نیست از هیچ نقشه سود.
با آن نگاه ها که بمردند در یاس حبس خانه تاریک چشم ها
❈۱۲❈
خواهند زنده از دم او خاست. با شانه های برهنه
اینک پذیرش قدم اش را از جای خاست خواهند.
❈۱۳❈
آن رهسپار دیر سفر را تا دیده پیکرش آرایش
آراست خواهند. او خواهد آمد
❈۱۴❈
بی دشمنان که زهره نیارند. با او چو دوست بود
با دوستان که حیله بد جوی چون دشمنان
❈۱۵❈
می دادشان نمود. با کوششی به نشانه
با جوششی که امان ببریده ست از هر فسون و فسانه.
❈۱۶❈
با نوبتی که زخم شکستن بر زخم استخوان بفزوده ست.
با آن صدا که از رگ دریا شکافته هم چون خیال ناگه بیدار محرمان.
❈۱۷❈
طوفان زده ست هیات دریا. و انگیخته نهفت صدایی
در گوش ها نهان دریای بی کران.

فایل صوتی مجموعه اشعار هاد

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها