گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

نیما یوشیج:ول کنید اسب مرا راه توشه ی سفرم را و نمد زینم را

❈۱❈
ول کنید اسب مرا راه توشه ی سفرم را و نمد زینم را
و مرا هرزه درا، که خیالی سرکش
❈۲❈
به در خانه کشاندست مرا.
رسم از خطه ی دوری، نه دلی شاد در آن. سرزمینهایی دور
❈۳❈
جای آشوبگران کارشان کشتن و کشتار که از هر طرف و گوشه ی آن
می نشاندید بهارش گل با زخم جسدهای کسان. *
❈۴❈
فکر می کردم در ره چه عبث که ازین جای بیابان هلاک
می تواند گذرش باشد هر راهگذر باشد او را دل فولاد اگر
❈۵❈
و برد سهل نظر در بد و خوب که هست و بگیرد مشکلها آسان.
و جهان را داند جای کین و کشتار
❈۶❈
و خراب و خذلان.
ولی اکنون به همان جای بیابان هلاک بازگشت من میباید، با زیرکی من که به کار،
خواب پر هول و تکانی که ره آورد من از این سفرم هست هنوز
چشم بیدارم و هر لحظه بر آن می دوزد،
❈۷❈
هستیم را همه در آتش بر پا شده اش می سوزد.
از برای من ویران سفر گشته مجالی دمی استادن نیست منم از هر که در این ساعت غارت زده تر
❈۸❈
همه چیز از کف من رفته به در دل فولادم با من نیست
همه چیزم دل من بود و کنون می بینم دل فولادم مانده در راه.
دل فولادم را بی شکی انداخته است
دست آن قوم بداندیش در آغوش بهاری که گلش گفتم از خون وز زخم.
❈۹❈
وین زمان فکرم این است که در خون برادرهایم ـــ ناروا در خون پیچان
بی گنه غلتان در خون ـــ دل فولادم را زنگ کند دیگرگون.

فایل صوتی مجموعه اشعار دل فولادم

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها