نجمه زارع:گریه کردم گریه هم این بار آرامم نکرد هر چه کردم - هر چه - آه انگار آرامم نکرد
❈۱❈
گریه کردم گریه هم این بار آرامم نکرد
هر چه کردم - هر چه - آه انگار آرامم نکرد
روستا از چشم من افتاد، دیگر مثل قبل
گرمی آغوش شالیزار آرامم نکرد
❈۲❈
بی تو خشکیدند پاهایم کسی را هم نبرد
درد دل با سایه ی دیوار آرامم نکرد
خواستم دیگر فراموشت کنم اما نشد
خواستم اما نشد، این کار آرامم نکرد
❈۳❈
سوختم آن گونه در تب، آه از مادر بپرس
دستمال تب بر نم دار آرامم نکرد
ذوق شعرم را کجا برد؟ که بعد از رفتنت
عشق و شعر و دفتر و خودکار آرامم نکرد
کامنت ها