نجمه زارع:همین دقیقه، همین ساعت ... آفتاب، درست کنار حوض، کمی سایه داشت روز نخست
❈۱❈
همین دقیقه، همین ساعت ... آفتاب، درست
کنار حوض، کمی سایه داشت روز نخست
تو کنج باغچه، گلهای سرخ می چیدی...
پس از گذشتن یک سال یادم است درست
❈۲❈
ببین چگونه برایت هنوز دلتنگ است
کسی که بعد تو یک لحظه از تو دست نشست
چقدر نامه نوشتم ... دلم پر است چقدر
امید نیست به این شعرهای ساده ی سست
❈۳❈
دوباره نامه ی من... شهر بی وفا شده است
چه خلوت است در این روزها اداره ی پست!
کامنت ها