نجمه زارع:باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا... جوی و دو جفت چکمه و گل بود و ما دو تا...
❈۱❈
باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا...
جوی و دو جفت چکمه و گل بود و ما دو تا...
وقتی نگاه من به تو افتاد، سرنوشت
تصدیق گفته های "هگل" بود و ما دو تا...
❈۲❈
روز قرار اول و میز و سکوت و چای
سنگینی هوای هتل و ما دو تا...
افتاد روی میز ورقهای سرنوشت
فنجان و فال و بی بی و دل بود و ما دو تا...
❈۳❈
کم کم زمانه داشت به هم می رساندمان
در کوچه ساز و تمبک و کل بود و ما دو تا...
تا آفتاب زد همه جا تار شد برام
دنیا چقدر سرد و کسل بود و ما دو تا،
❈۴❈
از خواب می پریم که این ماجرا فقط
یک آرزوی مانده به دل بود و ما دو تا...
کامنت ها