عبید زاکانی:زهی لعل لبت درج لئالی مه روی ترا شب در حوالی
❈۱❈
زهی لعل لبت درج لئالی
مه روی ترا شب در حوالی
چو چشمت گشتم از بیمار شکلی
چو زلفت گشتم از آشفته حالی
❈۲❈
حدیث زلف خود از چشم من پرس
«سل السهران عن طول اللیالی»
ز شوق قامتت مردم خدا را
«ترحم ذلتی یا ذالمعالی»
❈۳❈
ز هجرت ناله میکردم خرد گفت
عبید از یار دوری چون ننالی
کامنت ها