گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عبید زاکانی:ز من مپرس که بر من چه حال می‌گذرد چو روز وصل توام در خیال می‌گذرد

❈۱❈
ز من مپرس که بر من چه حال می‌گذرد چو روز وصل توام در خیال می‌گذرد
جهان برابر چشمم سیاه می‌گردد چو در ضمیر من آن زلف و خال می‌گذرد
❈۲❈
اگر هلاک خودم آرزوست منع مکن مرا که عمر چنین در ملال می‌گذرد
خیال مهر تو در چشم هر سهی سرویست که در حوالیش آب زلال می‌گذرد
❈۳❈
ز بوی زلف توام روح تازه می‌گردد سپیده‌دم که نسیم شمال می‌گذرد
من و وصال تو آن فکر و آرزو هیهات که بر دماغ چه فکر محال می‌گذرد
❈۴❈
غلام و چاکر روی چو ماه توست عبید وزین حدیث بسی ماه و سال می‌گذرد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

Homayoun
2009-12-17T04:34:15
در غزل شمارهٔ 31 عبید زاکانی مصرع یکم از بیت دوم اشتباهی‌ چاپی‌ صورت گرفته که درستش چنین است:جهان برابر چشمم سیاه میگذرد، که به غلط جهان برابر چشم سیاه می‌گذرد آمده استموفق باشید.---پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
نریمان
2010-11-23T11:33:36
در بیت سوم به جای "منعم کن"،"منع مکن" صحیح است که اشتباه نگارشی است.---پاسخ: با تشکر، مطابق پیشنهاد شما تصحیح شد.