گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عبید زاکانی:نسیم خاک مصلی و آب رکن آباد غریب را وطن خویش میبرد از یاد

❈۱❈
نسیم خاک مصلی و آب رکن آباد غریب را وطن خویش میبرد از یاد
زهی خجسته مقامی و جانفزا ملکی که باد خطهٔ عالیش تا ابد آباد
❈۲❈
بهر طرف که روی نغمه میکند بلبل بهر چمن که رسی جلوه میکند شمشاد
بهر که درنگری شاهدیست چون شیرین بهر که برگذری عاشقیست چون فرهاد
❈۳❈
در این دیار دلم شهر بند دلداریست که جان به طلعت او خرمست و خاطر شاد
سرم هوای وطن میپزد ولیک دلم ز بند زلف سیاهش نمیشود آزاد
❈۴❈
ز جور سنبل کافر مزاج او افغان ز دست نرگس جادو فریب او فریاد
غنیمتست غنیمت شمار فرصت عیش که تن ضعیف نهاد است و عمر بی‌بنیاد
❈۵❈
بگیر دامن یاری و هرچه خواهی کن بنوش بادهٔ صافی و هرچه بادا باد
به سوی باده و نی میل کن که میگویند « جهان بر آب نهاده است و آدمی بر باد»
❈۶❈
خوشست ناز و نعیم جهان ولی چو عبید « غلام همت آنم که دل بر او ننهاد »

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

حمیدرضا
2009-01-05T17:37:08
مصرعهای دوم بیتهای آخر و یکی به آخر مانده نقل قول از قصیده‏ای از سعدی است با این مطلع:«جهان بر آب نهادست و زندگی بر بادغلام همت آنم که دل بر او ننهاد»
نریمان
2010-11-23T11:38:43
بیت ما قبل آخر مصراع اول "باد"ا شتباه نگارشی است و "باده" درست است.---پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
ناشناس
2013-06-17T17:13:45
نسیم باد مصلی و آب رکن آباد غریب را وطن خویش میبرد از یاد