گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عبید زاکانی:ترا که گفت که با ما وفا نشاید کرد دروغ گفت چه باشد چرا نشاید کرد

❈۱❈
ترا که گفت که با ما وفا نشاید کرد دروغ گفت چه باشد چرا نشاید کرد
غلام لعل لب تست جان شیرینم چنین حکایت شیرین کجا نشاید کرد
❈۲❈
به بوسه قصد لبت کردم از میان چشمت به غمزه گفت نشاید هلا نشاید کرد
میان موی و میان تو نکته باریکست در آن میان سخن از لب رها نشاید کرد
❈۳❈
هزار سال تنم گر ز تن جدا ماند هنوز مهر تو از جان جدا نشاید کرد
حدیث درد دل مستمند و سینهٔ ریش حکایتی است که در سالها نشاید کرد
❈۴❈
مگر عبید به جان با لبم مضایقه کرد که این به مذهب اصحابنا نشاید کرد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۳۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

سهیل
2013-06-10T10:58:16
هزار سال تنم گر ز تن جدا ماندهنوز مهر تو از جان جدا نشاید کردبه نظر هزار سال تنم گر ز سر جدا ماندهنوز مهر تو از جان جدا نشاید کردصحیح باشد