گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عبید زاکانی:دوش لعلت نفسی خاطر ما خوش می‌کرد دیده می‌دید جمال تو و دل غش می‌کرد

❈۱❈
دوش لعلت نفسی خاطر ما خوش می‌کرد دیده می‌دید جمال تو و دل غش می‌کرد
روی زیبای تو با ماه یکایک می‌زد سر گیسوی تو با باد کشاکش می‌کرد
❈۲❈
سنبل زلف تو هرلحظه پریشان می‌شد خاطر خستهٔ عشاق مشوش می‌کرد
زو هر آن حلقه بر گوشهٔ مه می‌افتاد دل مسکین مرا نعل در آتش می‌کرد
❈۳❈
تیر بر سینه‌ام آن غمزهٔ فتان می‌زد قصد خون دلم آن عارض مهوش می‌کرد
از خط و خال و بناگوش و لب و چشم و رخت هرکه یک بوسه طمع داشت غلط شش می‌کرد
❈۴❈
پیش نقش رخ تو دیدهٔ خونریز عبید صفحهٔ چهره به خونابه منقش می‌کرد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

کمال داودوند
2018-05-12T04:47:33
در این جا در مصرع آخر این شعر خونابه (قدیمی مجاز) خون معنی میدهد