عبید زاکانی:جوقی قلندرانیم بر ما قلم نباشد بود و وجود ما را باک از عدم نباشد
❈۱❈
جوقی قلندرانیم بر ما قلم نباشد
بود و وجود ما را باک از عدم نباشد
سلطان وقت خویشیم گرچه زروی ظاهر
لشگر کشان ما را طبل و علم نباشد
❈۲❈
مشتی مجردانیم بر فقر دل نهاده
گر هیچمان نباشد از هیچ غم نباشد
در دست و کیسهٔ ما دینار کس نبیند
بر سکهٔ دل ما نقش درم نباشد
❈۳❈
جان در مراد یابی در حلقهای که مائیم
رندان بینوا را نیل و بقم نباشد
چون ما به هیچ حالی آزار کس نخواهیم
آزار خاطر ما شرط کرم نباشد
❈۴❈
در راه پاکبازان گو لاف فقر کم زن
همچون عبید هر کو ثابت قدم نباشد
کامنت ها