گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عبید زاکانی:میکند سلسلهٔ زلف تو دیوانه مرا میکشد نرگس مست تو به میخانه مرا

❈۱❈
میکند سلسلهٔ زلف تو دیوانه مرا میکشد نرگس مست تو به میخانه مرا
متحیر شده‌ام تا غم عشقت ناگاه از کجا یافت در این گوشهٔ ویرانه مرا
❈۲❈
هوس در بناگوش تو دارد دل من قطرهٔ اشگ از آنست چو دردانه مرا
دولتی یابم اگر در نظر شمع رخت کشته و سوخته یابند چو پروانه مرا
❈۳❈
درد سر میدهد این واعظ و میپندارد کالتفاتست بدان بیهده افسانه مرا
چاره آنست که دیوانگیی پیش آرم تا فراموش کند واعظ فرزانه مرا
❈۴❈
از می مهر تو تا مست شدم همچو عبید نیست دیگر هوس ساغر و پیمانه مرا

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۶

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

پرویز
2019-08-25T12:06:19
با درود. دُر بناگوش گوش صحیح است.چو دُردانه مرا صحیح است.چاره آن است که دیوانگی پیش آرم صحیح است.با سپاس
پرویز
2019-08-25T12:09:03
با درود. دُر بناگوش گوش صحیح است.چو دُردانه مرا صحیح است.چاره آن است که دیوانگی پیش آرم صحیح است.برگرفته از نسخه ی چاپی کلیات عبید زاکانی از استاد عباس اقبال آشتیانیبا سپاس
موسی عبداللهی
2023-09-19T17:52:27.8659379
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂🍃🌺🍃🍂🍂🍃🌺 🌺🍂  🍃  🔰شکایت عاشق...! 🥀می‌کُند سلسلهٔ زلف تو دیوانه مرا🥀می‌کِشد نرگس مست تو به میخانه مرا 🥀متحیر شده‌ام تا غم عشقت ناگاه🥀از کجا یافت در این گوشهٔ ویرانه مرا 🥀هوس در بناگوش تو دارد دل من🥀قطرهٔ اشک از آنست چو دردانه مرا 🥀دولتی یابم اگر در نظر شمع رخت🥀کشته و سوخته یابند چو پروانه مرا 🥀درد سر می‌دهد این واعظ و می‌پندارد🥀کالتفاتست بدان بیهده افسانه مرا 🥀چاره آنست که دیوانگیی پیش آرم🥀تا فراموش کند واعظ فرزانه مرا 🥀از می مهر تو تا مست شدم همچو عبید🥀نیست دیگر هوس ساغر و پیمانه مرا 🔸حضرت-عبید زاکانی:«🕊️🌹» 🔹شرح ابیات: ✍️زلف تو باعث دیوانگی من شده است.چشم مست تو مرا به میخانه کشیده است. نمی‌دانم چگونه غم عشقت ناگهان،مرا در این گوشهٔ ویران پیدا کرده است. دل من می‌خواهد در گوش تو حرف بزند. ✅این اشک‌های من همانند دانه‌های دردناک است.اگر رخ تو را ببینم مثل شمع می‌سوزم،مثل  پروانه مرده و سوخته پیدا می‌شوم.این واعظ سر درد می‌دهد و فکر می‌کند، که من به حرف‌های بیهوده‌اش گوش می‌دهم. 🔑چاره این است که دیوانگی خود را نشان دهم، تا واعظ فرزانه من را فراموش کند.از می عشق تو تا مست شدم مثل عبید،به جام و پیاله علاقه ندارم.🌺🍂🍃🌺🍂🍂🍃🌺🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃