گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عبید زاکانی:میزند غمزهٔ مرد افکن او تیر مرا دوستان چیست در این واقعه تدبیر مرا

❈۱❈
میزند غمزهٔ مرد افکن او تیر مرا دوستان چیست در این واقعه تدبیر مرا
من دیوانه نه آنم که نصیحت شنوم پند پیرانه مده گو پدر پیر مرا
❈۲❈
منم و نالهٔ شبگیر بدین سان که منم کی به فریاد رسد نالهٔ شبگیر مرا
صنما عشق تو با جان بدر آید ناچار چون فرو رفت غم عشق تو با شیر مرا
❈۳❈
گر نه زنجیر سر زلف تو باشد یکدم نتوان داشت در این شهر به زنجیر مرا
حلقهٔ زلف تو در خواب نمودند به من جز پریشانی از آن خواب چه تعبیر مرا

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

بهزاد
2016-06-15T12:44:37
حافظ هم می فرماید:صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنمتا به کی در غم تو ناله شبگیر کنمدل دیوانه از آن شد که نصیحت شنودمگرش هم ز سر زلف تو زنجیر کنمآن چه در مدت هجر تو کشیدم هیهاتدر یکی نامه محال است که تحریر کنمبا سر زلف تو مجموع پریشانی خودکو مجالی که سراسر همه تقریر کنمآن زمان کآرزوی دیدن جانم باشددر نظر نقش رخ خوب تو تصویر کنمگر بدانم که وصال تو بدین دست دهددین و دل را همه دربازم و توفیر کنمدور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگویمن نه آنم که دگر گوش به تزویر کنمنیست امید صلاحی ز فساد حافظچون که تقدیر چنین است چه تدبیر کنم