عبید زاکانی:ای عاشقان رویت بر مهر دل نهاده زنجیریان مویت سرها به باد داده
❈۱❈
ای عاشقان رویت بر مهر دل نهاده
زنجیریان مویت سرها به باد داده
جان را به کوی جانان چشم خوشت کشیده
وز بند غصه دل را ابروی تو گشاده
❈۲❈
با عشق جان ما را سوزیست در گرفته
با اشگ چشم ما را کاریست اوفتاده
تا چشم نیم مستت وسمه نهد بر ابرو
چون دل خلاص یابد زان زلف وانهاده
❈۳❈
از وصف آنزنخدان من سادهدل چه گویم
یارب چه لطف دارد آن نازنین ساده
ما را ز ننگ هستی جز می نمیرهاند
صوفی مباش منکر کز باده نیست باده
❈۴❈
بخت عبید و وصلت، این دولتم نباشد
در خواب اگر خیالت بینم زهی سعاده
کامنت ها