عمان سامانی:در ازدیاد وجد و اشتداد شوق بر مشرب اهل عرفان و ذوق و اشارت به مراتب عالیهی زبده و برگزی...
در ازدیاد وجد و اشتداد شوق بر مشرب اهل عرفان و ذوق و اشارت به مراتب عالیهی زبده و برگزیدهی ناس حضرت ابوالفضل العباس سلام اللّه علیه بر سبیل اجمال گوید:
باز لیلی زد به گیسو شانه را
باز لیلی زد به گیسو شانه را
❈۱❈
سلسله جنبان شد این دیوانه را
سنگ بر دارید ای فرزانگان
ای هجوم آرنده بر دیوانگان
از چه بر دیوانهتان، آهنگ نیست
❈۲❈
او مهیا شد، شما را سنگ نیست
عقل را با عشق، تاب جنگ کو؟
اندرین جا سنگ باید، سنگ کو؟
باز دل افراشت از مستی علم
❈۳❈
شد سپهدار علم، جف القلم
گشته با شور حسینی، نغمه گر
کسوت عباسیان کرده به بر
جانب اصحاب، تازان با خروش
❈۴❈
مشکی از آن حقیقت پر، به دوش
کرده از شط یقین، آن مشک پر
مست و عطشان همچو آب آورشتر
تشنهی آبش، حریفان سر بسر
❈۵❈
خود ز مجموع حریفان، تشنهتر
چرخ زاستسقای آبش در طپش
برده او بر چرخ بانگ العطش
ای ز شط سوی محیط آورده آب
❈۶❈
آب خود را ریختی، واپس شتاب
آب آری سوی بحر موج خیز!
بیش ازین آبت مریز آبت بریز
کامنت ها