عمان سامانی:در توجه به عالم خراباتیان صاحبدل و اخوان مقبل و استمداد و همت و شروع به مصیبت فخر الشهدا...
در توجه به عالم خراباتیان صاحبدل و اخوان مقبل و استمداد و همت و شروع به مصیبت فخر الشهداء حضرت ابوالفضل العباس سلام الله علیه:
باز از میخانه، دل بویی شنید
باز از میخانه، دل بویی شنید
❈۱❈
گوشش از مستان، هیاهویی شنید
دوستان را رفت، ذکر از دوستان
پیل را یاد آمد از هندوستان
ای صبا ای عندلیب کوی عشق
❈۲❈
ای تو، طوطی حقیقت گوی عشق
ای همای سدره و طوبی نشین
ای بساط قرب را، روح الامین
ای بفرق عارفان کرده گذار
❈۳❈
ای بچشم پاک بینان، رهسپار
رو به سوی کوی اصحاب کریم
باش طایف اندر آن والا حریم
در گشودندت گر اخوان از صفا
❈۴❈
راه اگر جستی در آن دار الصفا
شودر آن دار الصفا، رطب اللسان
همطریقان را سلام از ما رسان
خاصه آن بزم محبان را، حبیب
❈۵❈
گلشن اهل صفا را، عندلیب
اصفهان را، عندلیب گلشن اوست
در اخوت گشته مخصوص من اوست
کوی او جنت، بجستجویتان
❈۶❈
تشنه لب کوثر، بخاک کویتان
دستی این دست ز کار افتاده را
همتی این یار بار افتاده را
تا که بر منزل رساند بار را
❈۷❈
پرکند گنجینة الاسرار را
شوری اندر زمره‌ی ناس آورد
در میان، ذکری ز عباس آورد
نیست صاحب همتی در نشأتین
❈۸❈
همقدم عباس را، بعد از حسین
در هواداری آن شاه الست
جمله را یک دست بود او را دو دست
کامنت ها