گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عنصری:ماه رخسارش همی در غالیه پنهان شود زلف مشکینش همی بر لاله شادروان شود

❈۱❈
ماه رخسارش همی در غالیه پنهان شود زلف مشکینش همی بر لاله شادروان شود
دردم آن روی است و درمانم هم از دیدار او دیده ای دردی که در وی بنگری درمان شود
❈۲❈
نه شگفتست ار بگردد زلف جانان جانور گونۀ رخسارۀ جانان بدو در جان شود
گر بخندد یک زمان آن لب شکر گردد روان ور بجنبد یک زمان آن زلف مشک ارزان شود
❈۳❈
ور کنی صورت بجان اندر لبش را تو بوهم جانت از رنگ لبش همگونۀ مرجان شود
حلقۀ زلفش اگر دعوی برنگ کفر کرد نور رخسارش همی اسلام را برهان شود
❈۴❈
بس نپاید تا بروشن روی و موی تیره گون مانوی را حجت اهریمن و یزدان شود
هجر او ز امید وصل او بود شیرین چو وصل وصل او از بیم هجرش تلخ چون هجران شود
❈۵❈
جز بهشتی نیست آن رخسار جان افزای او و آنچه بفزاید هم از نادیدنش نقصان شود
خواست دستوری ز رضوان تا بهشت آید فرود تا بباغ نو بعالی مجلس سلطان شود
❈۶❈
خسرو مشرق یمین دولت آن کز یمن او هر چه دشوارست بر دولت همی آسان شود
گر بجان بر خشم گیرد لحظه ای شمشیر او کالبد بر جانهای زندگان زندان شود
❈۷❈
تیغ خسرو را دو برهانست در هر ساعتی کفر کان برهان ببیند ساعتی ایمان شود
صلح را همچون دعای عیسی مریم بود جنگ را همچون عصای موسی عمران شود
❈۸❈
داد را گر گرد برخیزد ز شادروان او همچو عقل روشن اندر جان نوشروان شود
مدحش اندر طبعهای شاعران لؤلؤ شدست همچنان کاندر صدفها قطرۀ باران شود
❈۹❈
از فراوان عکس روی زرد اعدا روز جنگ تیغ او نشگفت زر جعفری را راکان شود
مرگ بد خواهان او را از دو گونه گشتن است صورتش یکسان بود گر این شود گر آن شود
❈۱۰❈
چون عدو نزدیک شد ، بر رمح شه گردد سنان چون عدو از دور شد ، بر تیر او پیکان شود
گر ز آهن تن کند بدخواه او در کارزار باد خوش چون بر تن او بگذرد سوهان شود
❈۱۱❈
تا که مهمان شد بنزد جسم او شمشیر شاه جانش اندر کالبد نزد اجل مهمان شود
هر کجا خذلان بود با عدل او نصرت شود هر کجا نصرت بود بی عزم او خذلان شود
❈۱۲❈
گر برنج اندر نهی امنش همه شادی بود گر بحفظ اندر نهی بیمش همه نسیان شود
ای خداوند خداوندان ملک و سروری سروری و ملک بی تدبیر تو خسران شود
❈۱۳❈
سال نو در باغ نو ، نو دولت و شادی بود هر دو نو ، مر دولت نو را همی ارکان شود
این بهشت بر زمین شاها ترا فرخنده باد تا ببختت فرّخی با این بنا بنیان شود
❈۱۴❈
آسمان راضی بباشد گر بخوانیمش بهشت ساکنش نیز از رضای تو همی رضوان شود
تا همی خضرای او بر گنبد خضرا بود تا همی ایوان او بر مرکز کیوان شود
❈۱۵❈
تا جهان باشد تو باشی شهرگیر و شهریار کاین جهان ار بی تو ماند سخت بی سامان شود

فایل صوتی قصاید شمارهٔ ۱۱ - در مدح سلطان محمود غزنوی گوبد

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

موسی عبداللهی
2023-09-19T21:20:19.3448796
🔰شرح قصیده 11 عنصری   زیبایی چهره‌اش در خانه پنهان شود تا کسی نبیند، موهای عطرافشانش روی گل‌های لاله شادروان ببینند. درمان درد من، دیدار اوست؛ این دیدار جادویی است که هرگز نمی‌توان به کسی توصیف کرد. اگر زلف جانان بخندد، آن لب‌های شیرینش شبیه به شکر می‌شود؛ و اگر زلفش حرکت کند، موی مشکی او به قیمت الماس می‌افتد. اگر شما حقیقت را در لب‌هایش ببوسید، جان شما با رنگ لب‌هایش آغشته می‌شود. حلقه زلفش می‌تواند به نام کفر اشاره کند، اما زیبایی چهره‌اش می‌تواند برای دین اسلام یاری شود. او بسیار زیباست، و هرچیزی که روی او بیفزاید، اگر از دیدش حذف شود، کاستی‌های زیادی را به همراه خواهد داشت.   او می‌خواهد بهشتی شود و برای رسیدن به این هدف، دستوری از پروردگار دریافت کرده است. او به محل باالاتر باغی می‌رود که در آنجا، سلطنتی به عنوان یک پادشاه در نظر گرفته می‌شود. هرچیزی که سخت به نظر برسد، با دولت و قدرت او آسان می‌شود. اگر خشمش برانگیخته شود، شمشیر او می‌تواند بلافاصله کسی را که خلاف او عمل کرده است، به قید حیات زندانی کند.   تیغ خسرو هر ساعت دو برهان در دست دارد؛ یکی کفر را از بین می‌برد و دیگری ایمان را به وجود می آورد. صلح همانند دعای عیسی مریم است، و جنگ همچون عصای موسی عمران می شود. هرگاه او داد را باز می کند، آن به عنوان یک عقل نورانی در جانش نوشیده می شود. تمجید او در دل شاعران مانند لؤلؤ است که در صدف ها قطره باران است. در روز جنگ، تیغ او از مخالفانش پولاد جعفری را به راحتی برید. مرگ دشمنان او به دو دسته تقسیم می شود؛ اگر چهره آنها زرد شود، هنوز هم یکسان خواهد بود. هنگام نزدیک شدن دشمن، تیرباران از شمشیر برای او و جلوی پیشروی دشمن وقتی که دور شود ، تیرباران از تیر برای او خواهد بود. هرگاه دشمن با تندی به او حمله کند، تنش بدخواه از بین می رود، همانطور که باد نرمی از روی فلز می گذرد. وقتی او مهمانی شد، شمشیر شاه در کنار بدن او قرار می گیرد و جانش در لحظه عاقبت‌بخشی او، مهمانی را ترک می کند. در هرجایی که او حضور داشته باشد، نصرت با عدالت او خواهد بود و در هرجایی که او حضور نداشته باشد، او دچار بازندگی خواهد شد. زمانی که پولاد در آب قرار دارد، همه شادی می کنند و زمانی که در خشکی محفوظ است، همه ترسیده خواهند شد. ای خداوند ملک و سروری، اگر بدون تدبیر تو باشد، سروری و ملک به خسارت خواهد رفت.   سال نو در باغ جدید، دولت و شادی نو است؛ هر دوی آن‌ها نو هستند و موجب ارکان دولت نو خواهند شد. این بهشت که بر زمین ساخته شده است، شما را فرخنده سازد تا شما با این ساختمان دولتی را بنا کنید. اگر ما آسمان راضی کنیم، بهشت خواهیم داشت و ساکنان آن از رضایت شما رضایت خواهند داشت. تا زمانی که خضرای او روی گنبد خضراست، و عمارت‌های او در مرکز کیوان قرار دارد، جهان به کام شما خواهد بود و اگر شما از دنیا رفتید، دنیا بدون شما بی‌سامان خواهد بود.