گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عنصری:اگر چه کار خرد عبرت است سرتاسر نگر چگونه نماید همی خرد بعبر

❈۱❈
اگر چه کار خرد عبرت است سرتاسر نگر چگونه نماید همی خرد بعبر
ز کار خسرو مشرق خدایگان بزرگ یمین دولت و پشت هدی و روی ظفر
❈۲❈
بمعدنی که همی وهم حاسبان نرسد همیرساند شاه جهان سپاه و حشر
ز باد و مرغ همی بگذرد چو باد و چو مرغ ز دشت بی هنجار و ز رود بی معبر
❈۳❈
بحمله لشکر او آن کند که باد بطبع بپای مرکب او آن کند که مرغ به پر
مصاف لشکرش آنگه که باد پا ببرد به ابر ماند کاندر هوا بودش ممر
❈۴❈
چو بر گشاد علم را و بر نشست بباد چه کوه و قلعه بپیش آیدش ، چه بحر و چه بر
وگر به تنگی سوراخ سوزن آید راه بسان رشته بدو در شود بوقت گذر
❈۵❈
همیشه پایگه و جای او رکاب و حناست چنانکه بستر و بالینش جوشن و مغفر
نه طبع او بشکیبد ز حرب یکساعت نه دست او ز عنان و ز نیزه و خنجر
❈۶❈
بمغزش اندر فکرت بود الیف قتال بچشمش اندر دیده بود رفیق سهر
ز حرص جنگ بسازد ، گرش بباید ساخت ، ز دست خویش حسام و ز روی خویش سپر
❈۷❈
هر آنکه خدمت شاه زمانه کرده بود رسوم و سیرت او دیده و گرفته هنر
عجب مدار که نامرد مردی آموزد از آن خجسته رسوم و از آن ستوده سیر
❈۸❈
بچندگاه دهد بوی عنبر آن جامه که چند روز بماند نهاده با عنبر
خدایگان جهان آنکه تا جهان بودست ازو بزرگتر از خسروان نبسته کمر
❈۹❈
از آن رود همه ساله بدشت و بیشه که هست بدشت پیل شکار و به بیشه شیر شکر
ز عمر نشمرد آن روز کاندرو نکند بزرگ فتحی یا نشکند یکی لشکر
❈۱۰❈
دلی که راهش جوید بیابد او دانش سری که پایش بوسد بیابد او افسر
همی درخت نماند ز بس که او سازد ازو عدو را دار و خطیب را منبر
❈۱۱❈
چو شد بدریا آب روان و کرد قرار تباه و بی مزه و تلخ گردد و بی بر
ز بعد آنکه سفر کرد چون فرود آید بلطف روح فرود آید و بطمع شکر
❈۱۲❈
ز زود خفتن و از دیر خاستن هرگز نه ملک یابد مرد و نه بر ملوک ظفر
همیشه باد خداوند خسروان پیروز چنانکه هست ستوده بمنظر و مخبر
❈۱۳❈
جهان بمنظر او تازه باد و ز یزدان بساعتی دو هزار آفرین بر آن منظر
گذشته باد ز هرچ آرزو کند چو سخن رسیده باد بهرچ آرزو کند چو فکر
❈۱۴❈
بتی که قبلۀ کافر بود سپرده بپای بتی که قبلۀ عاشق بود گرفته ببر

فایل صوتی قصاید شمارهٔ ۲۷ - ایضاً در مدح سلطان محمود

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

زَوار
2020-09-01T13:38:09
تا آنجا که می دانم بیت نوزدهم این گونه است : دلی که رامش جوید نیابد آن دانشسری که بالش جوید نیابد او افسرو از دیدگاه من این درست و شایسته است .
موسی عبداللهی
2023-09-19T20:46:46.2652181
  🔹شرح ابیات:   ✅اگر چه کار خرد عبرت است سرتاسر، امّا باید توجه داشت که هرکسی به قدرت خرد و دانش خود می‌تواند عبرتی را نمایان کند. نگاه کنید چگونه خرد در اعمال و کارهای خسرو مشرق، خدایان بزرگ را پشت سر گذاشته است. او دولت و قدرت زیادی داراست؛ به دلیل اینکه دست راستش دولت را نگاه می‌دارد و پشتش هدایت و صفاست و روبرویش پیروزی و شکوه قرار دارد.   ✍️با وجود اینکه شاید در معدنی که حتی همه دانشمندان هم به آن نیامدند و هیچ کس نمی‌تواند به آنجا برسد، اما شاه جهان با ارتش و هجوم خود هم‌راه است. او همچون باد و پرنده از دشت‌های بی هنجار و رودخانه‌های بی معبر رد می‌شود و با ارتش خود به حمله می‌پردازد.   👈 اگر باد پایین نیفتد، او با مرکب خود زمین را می‌پوشاند و اگر پرواز کند، او نیز با پر خود پرواز می‌کند. شمشیرش به مصاف لشکر دشمن می‌رود تا هرگاه باد از بین برود، در آسمان باقی بماند.   ⏩هرگاه که علم را گشود و به جای خود بنشیند، هیچ کوه و قلعه و بحری پیشِ رویش باقی نمی‌ماند. اگر راه به تنگی سوزن رسید، آنجا مانند رشته‌ای جهت گذر فراهم می‌شود. همیشه محل و جای او در پشتیبانی از مردم است و به‌مانند جوشن و مغفر، برای مردم پشتیبانی و حفاظت می‌کند.    🔑اوصبور و شجاع است و در مقابل جنگ و نبرد، به سرعت تسلیم نمی‌شود.دست او هیچ‌گاه از نیزه، خنجر و زنجیر رها نمی‌شود و همیشه آماده دفاع و حمله است.