عرفی:ای مهر تو جان آفرینش نعت تو زبان آفرینش
❈۱❈
ای مهر تو جان آفرینش
نعت تو زبان آفرینش
لطف تو چمن طراز امکان
خشم تو خزان آفرینش
❈۲❈
جودت همه بخش عالم کون
علمت همه دان آفرینش
با لقمه همت تو بس تنگ
میدان دهان آفرینش
❈۳❈
همتای تو بهترین خطابش
بی نام و نشان آفرینش
در جنب تعینت دو عالم
بهمان و فلان آفرینش
❈۴❈
تا گوهر فطرت تو گردید
آیین دکان آفرینش
تیزی بگذاشت تیغه صنع
در کاوش کان آفرینش
❈۵❈
ناشی ز هوای جلوه تو
ارخای عنان آفرینش
در ضمن شمردن عطایت
افلاج بنان آفرینش
❈۶❈
اندیشه احتمال شانت
زآنسوی گمان آفرینش
مهمانی میزبان جودت
عید رمضان آفرینش
❈۷❈
شمشیر کمال تو نیامد
محتاج فسان آفرینش
معراج تو در هوای لاهوت
حد طیران آفرینش
❈۸❈
با طالع حاسد تو همزاد
فوج حدثان آفرینش
با نطفه دشمن تو توأم
صد مرثیه خوان آفرینش
❈۹❈
امکان وجود دشمن تو
زنار میان آفرینش
عیسی مگس و تکلم تو
حلوای دکان آفرینش
❈۱۰❈
صافی شکر شفاعت تو
قوت مگسان آفرینش
با دیدن آب گوهر تو
دفع یرقان آفرینش
❈۱۱❈
تأثیر ملال غیبت تو
وجه خفقان آفرینش
نعلین تو تاج قاب قوسین
تمکین تو شان آفرینش
❈۱۲❈
در بازوی قدرت تو مضمر
صد زور کمان آفرینش
با علم تو آشنا نیفتاد
یک مسئله دان آفرینش
❈۱۳❈
نظاره چهره حسودت
وجه غشیان آفرینش
افسانه سرنوشت خصمت
تزریق بیان آفرینش
❈۱۴❈
با مستی شوق تست عرفی
از بیخبران آفرینش
در مغز دماغ او خبر نیست
از عنبر و بان آفرینش
❈۱۵❈
دعوی کن نعت لایق تو
رسوای جهان آفرینش
دارد بعنایت تو عرفی
حرفی ز زبان آفرینش
❈۱۶❈
برخیز که شور کفر برخاست
ای فتنه نشان آفرینش
کامنت ها