عرفی:رفتم ای غم زپی عمر شتابان رفتم بشتاب ار طلبت هست زمن هان رفتم
❈۱❈
رفتم ای غم زپی عمر شتابان رفتم
بشتاب ار طلبت هست زمن هان رفتم
مشتاب ای غم دنیا که بگردم نرسی
بکن از دور وداعم که شتابان رفتم
❈۲❈
ایها الناس بگوئید مبارک بادم
کز صنم خانه تن در حرم جان رفتم
الوداع ای من دردی کش بیهوشی دوست
کاینک از خویش ببوی می رهبان رفتم
❈۳❈
تا حد دشت محبت که قیامتگاه است
پیش روی غم دل مروحه جنبان رفتم
درد، همدوش و بلا بر اثر و غم در پیش
تا براحتگه تسلیم بدینسان رفتم
❈۴❈
هوس گریه شبم نشتر غم داد بدست
رگ ابری بگشودم که بطوفان رفتم
آرزو کشتم و خون خوردم و عشرت کردم
نه در جور زدم نی بر احسان رفتم
❈۵❈
گر حکومت همه عدل است کمش گیر که من
باد پیمودم و همدوش سلیمان رفتم
همه را ماتمی حسرت دنیا دیدم
چون بماتمکده گبر و مسلمان رفتم
❈۶❈
کس عنان گیر نشد ورنه من از بیت حرم
تا در بتکده ، درسایه ایمان رفتم
خضر اگر نیست قدم میزن و میکوش که من
رفتم آخر بحرم وز ره خذلان رفتم
❈۷❈
پای کوبان بحرم رفتم و عیبم کردند
بدر دیر مغان ناصیه کوبان رفتم
من کجا ، کشمکش رد و قبولش زکجا
نیک رفتم که نه کافر نه مسلمان رفتم
❈۸❈
آفتاب آمد و در زیر سرم بالین شد
چون بخواب عدم ارحسرت جانان رفتم
صفحه تیغم از آن نسخه خلداست که دوش
بشبیخون سپاه غم الوان رفتم
❈۹❈
هرکجا مژده اندوه نوی بشنودم
جستم از درد گران توشه و رقصان رفتم
منم آن سیر زجان گشته که با تیغ و کفن
بدر خانه جلاد عزلخوان رفتم
❈۱۰❈
سفته ام گوهری ، از من بخر ، اما مفروش
که به دریوزه آن بر در صد کان رفتم
کامنت ها