عرفی:عادت عشاق چیست مجلس غم داشتن حلقه شیون زدن ماتم هم داشتن
❈۱❈
عادت عشاق چیست مجلس غم داشتن
حلقه شیون زدن ماتم هم داشتن
بر سر عمان درد موج حلاوت زدن
بر در میدان دل فوج ستم داشتن
❈۲❈
حمد غم و نعت درد بر لب دل دوختن
شهر دل و باغ جان وقف الم داشتن
نغمه داود را از لب شیون زدن
آتش نمرود را باغ ارم داشتن
❈۳❈
با خط آزادگی بندگی آموختن
با دل بی آرزو چشم کرم داشتن
از ابدی ذوق غم روی زیان تافتن
وز ازلی بیع درد سود سلم داشتن
❈۴❈
حسن عبادات را برقع نسیان زدن
زشتی اعمال را لوح و قلم داشتن
آینه دیده را صیقل حیرت زدن
زاویه سینه را مخزن غم داشتن
❈۵❈
هم ز غبار کنشت عطر کفن ساختن
هم بترازوی دیر سنگ حرم داشتن
در دهن بخت عیش ناوک لا ریختن
در کمر درس عشق دست نعم داشتن
❈۶❈
تا به ثری آب چشم از پی هم ریختن
تا بفلک داغ دل بر سر هم داشتن
در جگر اشتها آب هوس سوختن
وز اثر امتلا درد شکم داشتن
❈۷❈
مستی و دیوانگی جام مسیحا شکست
صرفه در این بزم نیست ساغر جم داشتن
دین و دل و عمر جان جمله بسیلاب ده
دشمن درویشی است خیل و حشم داشتن
❈۸❈
خامه تراشی ستم نامه تراشی گناه
ساده و بی زخم به لوح و قلم داشتن
شیب نگویم بطبع به زشباب است لیک
به ز رعونت بود قامت خم داشتن
❈۹❈
بهر نعیم بهشت طاعت ایزد مکن
بر لب جیحون خطاست چشم بنم داشتن
با صنم آمیختن کفر ادب دان ولی
شرط بود در میان فاصله کم داشتن
❈۱۰❈
رهروی راه عشق بر تو شمارم که چیست
گام بفرسخ زدن پاس قدم داشتن
رو بقفا کن ببین عمر تلف کرده را
تا بتو روشن شود روبعدم داشتن
❈۱۱❈
چند بتزویر و فن پرده کشیدن بعیب
صورت مدح آمدن معنی ذم داشتن
عدل وکرم خسروی است ورنه گدایی بود
بهر دو ویرانه ده طبل و علم داشتن
❈۱۲❈
صرفه زبانم ببست ورنه بشه گفتمی
کز دل درویش پرس ذوق ستم داشتن
دم مزن از جور چرخ ز آنکه نه آزادگی است
زو متأثر شدن بس گله هم داشتن
❈۱۳❈
زین ره کثرت اساس بگذروآنگه بین
مالک وحدت شدن ، ملک قدم داشتن
نسخه این باغ رازیروزبرکن بس است
از سر گل تا بکی منت شم داشتن
❈۱۴❈
مایه نازندگی از گهر خویش گیر
تا بکی این عزوناز ازاب وعم داشتن
مذهب عرفی بگیر ملت قارون بهل
گنج هنر ریختن به ز درم داشتن
❈۱۵❈
اوست مسیحای وقت لیک مسیحا که هست
دون اثرهای او معجز دم داشتن
تیغ زبانش فکند برسر هم مهروماه
شهرت او را جلال ملک عجم داشتن
❈۱۶❈
طی کنم این نامه را گر نکنم چون کنم
حوصله خامه نیست تاب رقم داشتن
کامنت ها