عرفی:در باغ طبیعت بفشردیم قدم را چیدیم و گذشتیم،گل شادی و غم را
❈۱❈
در باغ طبیعت بفشردیم قدم را
چیدیم و گذشتیم،گل شادی و غم را
نوبت به من افتاد، بگویید که دوران
آرایشی از نو بکند مسند جم را
❈۲❈
در بحث دل و عشق تصرف نتوان کرد
در خون کشد این مساله برهان حکم را
الماس بود طعنه شنو از جگر ما
بیهوده به زهرآب مده تیغ ستم را
❈۳❈
در روضه چو با این دهن تلخ بخندم
بس غوطه که در زهر دهم باغ ارم را
ما سجده بر سایه ی دیوار کنشتیم
از بی ادبان پرس حرم گاه صنم را
❈۴❈
عرفی غم دل گر طلب جان کند از تو
زنهار بر افشان و مرنجان دل غم را
کامنت ها