گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عرفی:آن شیوه که غارت گر صد قافله جان نیست در سلسله ی حسن تواش نام و نشان نیست

❈۱❈
آن شیوه که غارت گر صد قافله جان نیست در سلسله ی حسن تواش نام و نشان نیست
بی لطفی ات از ترک ستم گشت یقینم این تلخی جان دادنم از زهر کمان نیست
❈۲❈
در روز جزا دست شهیدان محبت دستی است که گیرنده ی دامان و عنان نیست
دل صاحب دردی است که در حالت شیون با آه خراشیده دل ماتمیان نیست
❈۳❈
رنهار مخر گر همه سیلی بفروشند آن گوهر نایاب که در هیچ دکان نیست
نومید مشو عرفی و افکنده عنان باش هر چند که از کعبه ی مقصود نشان نیست

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۱۴۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

حمید زارعیِ مرودشت
2016-10-10T03:40:18
بی لطفی ات از ترکِ ستم گشت یقینماین تلخیِ جان دادنم از زهرِ کمان نیستعرفی شیرازیوقتی که معشوق، عذاب دادن عرفی رو تموم کرده، عرفی به بی لطفی‌ش یقین پیدا کرده. چون عرفی به همون عذاب‌هایی که از سمت معشوق بوده دلخوش بوده و برعکسِ عادت، تموم کردن عذاب رو نه از سرِ لطف که از سرِ بی لطفیِ معشوق میدونه، چون عرفی رو لایق عذاب دادن هم نمیبینه.و توی مصرع دوم میگه این پایان دادن به عذاب‌ها هست که داره منو میکشه