گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عرفی:کوی عشق است و همه دانه و دام است اینجا جلوهٔ مردم آزاده حرام است اینجا

❈۱❈
کوی عشق است و همه دانه و دام است اینجا جلوهٔ مردم آزاده حرام است اینجا
هرکه بگذشت در این کوی به بند افتاده‌ست طائر بی قفس و دام کدام است اینجا
❈۲❈
آن‌که هر گام بلغزید در این کوی برفت صنعت راهروان لغزش گام است اینجا
عشرت بزم تو زآن است که محنت بر ماست صبح آن ناحیه وقتی‌ست که شام است اینجا
❈۳❈
برو از عشق مچین معرکه ای شیخ حرم طفل را شیوهٔ بازیچه حرام است اینجا
شوق موسی چه که آن مه چو برآید بر بام مشعل طور کمندافکن بام است اینجا
❈۴❈
در حرم ذکر بتی دیرنشین خاص من است للَّه الحمد که این زمزمه عام است اینجا
عشق بنشست ز پا در ره جویایی قرب زاغ اندیشه همان کبک خرام است اینجا
❈۵❈
سرّ تقدیر در آن نشئه رسد شحنه به گوش سر این مسئله نگشای که خام است اینجا
عرفی از هر دو جهان می‌رمد الا در دوست همه‌جا وحشی از آن است که رام است اینجا

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

رسته
2012-05-06T04:40:24
متن غزل از روی نسخۀ انصاری:کوی عشق است و همه دانه و دام است این جاجلوۀ مردم آزاده حرام است این جاهر که بگذشته در این کوی به بند افتادستطایر بی قفس و دام کدام است این جاآن که هر گام نلغزید در این کو بد رفتصفت راه روان لغزش گام است این جاعشرت بزم تو زآن ست که محنت بر ماستصبح آن ناحیه وقت است که شام است این جابر در عشق چنین معرکه ای شیخ حرمطفل را شیوۀ بازیچه حرام است این جادر حرم ذکر بت ای دیر نشین خاص تو نیستلله الحمد که این زمزمه عام است این جاشوق موسی چه که آن مه چو بر آید بر بامشعلۀ طور کمندافکن بام است این جاسر تقدیر در آن حلقه رسد پحنه به گوشسر این مسأله مگشای که خام است این جاعشق بنشست ز پا در ره جویایی قربزاغ اندیشه همان کبک خرام است این جاعرفی از هر دو جهان می رمد الا در دوستهمه جا وحشی از آن است که رام است این جا
پیرایه یغمایی
2011-03-24T10:05:20
نادرست:آن که هر گام بلغزید در این کوی برفتصنعت راه روان لغزش گام است این جادرست: آنکه هر گام نلغزید در این کوی، نرفت صنعت راهروان لغزش گام است اینجا
جعفر سرخی
2010-11-07T15:46:47
استاد علی نظمی تبریزی شاعر غزل سرای معاصر ساکن تبریز ضمن شرح حال این شاعر بزرگ ایرانی در تذکره ی وزین دویست سخنور که شرح حال دویست تن از شاعران ایرانی است و برای هر شاعر هم در مقدمه ماده تاریخی نوشته است . در مورد عرفی شیرازی چنین سروده است : تاریخ وفات عرفی شیرازی داغم از عمر عرفی شیرازکاًول کار زندگانی مرددر غم مرگ او توان گفتن لفظ لبیمار شد ، معانی مردبود شیدای آتشین خوییکآخر از جور او نهانی مردهاتفی گفت سال تاریخش ( حیف عرفی که بر جوانی مرد )---------------------------------------استاد نظمی تبریزی در حال حاضر ساکن تبریز و در سن 86 سالگی جلد دوم دیوان خود را آماده ی چاپ می کند . - تبریز - سرخی
جعفر سرخی
2010-11-07T16:02:53
متاسفانه چند غلط تایپی در حاشیه اینجانب است که تصحیح می گردد . تاریخ وفات عرفی شیرازی===================== داغم از عمر عرفی شیرازکاول کار زندگانی مرددر غم مرگ او توان گفتن لفظ بیمار شد ، معانی مردبود شیدای آتشین خوییکآخر از جور او نهانی مردهاتفی گفت سال تاریخش (حیف عرفی که بر جوانی مرد) 999ق
جعفر سرخی
2010-11-10T00:42:36
lمتاسفانه در بیت اول غزل دوم شما اشتباه فاحشی صورت گرفته است که امیدوارم متوجه شده و تصحیح نمایید . به جای ( مردم آسوده ) نوشته شده است ( مردم آزاده ) :کوی عشق است و همه دانه و دام است اینجا .......جلوه ی مردم آسوده حرام است اینجا=======================با تشکر - جعفر سرخی
یکی بودم
2018-11-22T21:45:02
سلام بیت هشتم مصراع اول بعد از ره , ی تایپ شده که اشتباه و مزید لطفا تصحیح کنید شکل درست مصراع:عشق بنشست ز پا در ره جویایی قربمتشکرم