گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عرفی:تا بود سراسیمه دلم در به دری بود اندیشهٔ دل جامگی و دل سفری بود

❈۱❈
تا بود سراسیمه دلم در به دری بود اندیشهٔ دل جامگی و دل سفری بود
هرگاه که اندیشه عنان در کف من داشت کارم همه در کاسهٔ صاحب نظری بود
❈۲❈
با آن که نمی داد امان سیلی فقرم دایم سر من درهوس تاجوری بود
هرگاه که مژگان مرا شوق تو برداشت گر قطره و گر دجله سرشکم جگری بود
❈۳❈
در بستهٔ اندیشه به جز خار ندیدم گل ها همه در خوابگه بی خبری بود
نگسسته زهم جذبهٔ توفیق و گرنه شبگیر طلب بر اثر بی بصری بود
❈۴❈
جمعیت عرفی همه دانست که عمری سوداگر بازارچهٔ بی هنری بود

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۰۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها