گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عرفی:روی گرمی کو که داغم باز بوی خون دهد مرهمی نگذارد و خونابه ای بیرون دهد

❈۱❈
روی گرمی کو که داغم باز بوی خون دهد مرهمی نگذارد و خونابه ای بیرون دهد
سودهٔ الماس غم را داده آمیزش به زهر هست لذت بیدلی کو را ازین معجون دهد
❈۲❈
گر زمام از پنجهٔ ناز آورد لیلی برون ناقه را سر در حریم سینهٔ مجنون دهد
چون لب فرهاد بوسد جلوه گاه دوست را نیم بوسی بس که بر جولانگه گلگون دهد
❈۳❈
من نخواهم مرد و او بیهوده زحمت می کشد لذتی کاین زخم دارد، صید او جان چون دهد
وه چه بزم دلگشایست ، آن که اهل درد را نالهٔ ماتم نشان از نغمهٔ قانون دهد
❈۴❈
چون کنم ترک جگر خوردن ، که عشق این لقمه را چاشنی از زهر بخشد، پرورش در خون دهد
این تفاوت ها ز مشرب دان، نه از تاثیر عشق ور نه یک می نشأ نتواند که دیگرگون دهد
❈۵❈
کی شود عرفی دلم از گریه خالی، کی شود هر مژه صد چشمه و هر چشمه صد جیحون دهد

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۳۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها