گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عرفی:نگرفتم از تو جامی، سرم این خمار دارد به ره تو دیر مردم، دلم این غبار دارد

❈۱❈
نگرفتم از تو جامی، سرم این خمار دارد به ره تو دیر مردم، دلم این غبار دارد
به بهانهٔ ترحم ، نکشی مرا ، وگرنه سر خون گرفتهٔ من، به بدن چه کار دارد
❈۲❈
دل تنگ عیش مارا، که شمارد از صبوران که هزار زخم دندان، جگرش نگار دارد
سخنم از آن نباشد، بر اهل عیش روشن که چو باد کوچهٔ غم، نفسم غبار دارد
❈۳❈
ز متاع شهر سنت، بود آن گران تجمل که ز عشوه جشم بندد، ز کرشمه عار دارد
نه شهید غمزهٔ او، دهد این نشانه، عرفی که هزار شمع عشرت، ز سر مزار دارد

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۴۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها