گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عرفی:از دیده ام کدام نفس خون نمی رود سیل هزار زهر به جیحون نمی رود

❈۱❈
از دیده ام کدام نفس خون نمی رود سیل هزار زهر به جیحون نمی رود
غیرت برم به شادی عالم که هییچ گاه از خلوت وصال تو بیرون نمی رود
❈۲❈
تمکین عشق بین که به این جذبهٔ طلب صد گام رفت محمل و مجنون نمی رود
معراج غیرت است، سر کوهکن، ولی باور مکن که ظلم به گلگون نمی رود
❈۳❈
معمورهٔ دلی اگرت هست، بازگوی کاین جا سخن به ملک فریدون نمی رود
خیزد به کوی عشق ز دیوار و در فغان کای وای دیده ای کزو خون نمی رود
❈۴❈
در سینهٔ من است که آغشته با الم آهی که از غم تو به گردون نمی رود
عرفی تو خود مرنج ، که بیداد دشمنان زین پیش می شد از دلت، اکنون نمی رود

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۴۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها