گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عرفی:به یادم هرگز آن نخل قد موزون نمی آید که از هر دیده ام صد چشمه خون بیرون نمی آید

❈۱❈
به یادم هرگز آن نخل قد موزون نمی آید که از هر دیده ام صد چشمه خون بیرون نمی آید
کدامین دوست می آید به نزدیک من گریان که تا آمد برمن، صد قدم بیرون نمی آید
❈۲❈
نمی دانم که سنگ فتنه در هنگامه می بارد که این بی رحمی از بیداد گردون نمی آید
به داغ دل کند دست ملامت آن نمکسایی که هنگام تبسم زان لب میگون نمی آید
❈۳❈
ز نام ناقه گاهی دوست را از نار می گیرد که دیگر جست و جوی لیلی از مجنون نمی آید
نزد این گریه ها بر آتشم آبی و دانستم که صد توفان نوح از عهده اش بیرون نمی آید

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۵۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

حمید زارعیِ مرودشت
2016-10-26T04:10:07
نمی دانم که سنگ فتنه در هنگامه می باردکه این بی رحمی از بیدادی گردون نمی آید...
حمید زارعیِ مرودشت
2016-10-26T04:11:29
کدامین دوست می آید به نزدیکِ منِ گریان؟که تا آید برِ من صد قدم، بیرون نمی آید..یعنی چه کسی میتواند نزدیکِ منِ گریان شود در حالی که از فرطِ گریه‌ی من هر کس به صد قدمی‌ام برسد، چنان در گِل فرو می‌رود که نمیتواند بیرون بیاید..تنهایی را چه قدر زیبا تصویر کرده است.