عرفی:دل خانه در این عالم ویرانه نگیرد قاصد به دیاری که رود، خانه نگیرد
❈۱❈
دل خانه در این عالم ویرانه نگیرد
قاصد به دیاری که رود، خانه نگیرد
دل خوش کن مردان خرابات بود عشق
از شعر که در کعبه و بتخانه نگیرد
❈۲❈
معنی به دلم باز شد، اما به زبانم
این گنج روان، جای به ویرانه نگیرد
بگشا لب میگون، که لب شهد فروشم
آفاق به شیرینی افسانه نگیرد
❈۳❈
کم نیست که از توبه پشیمان شده عرفی
گر سبحه میندازد و پیمانه نگیرد
کامنت ها