گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عرفی:مگر لب تو قرین شراب می گردد که آب در دهن آفتاب می گردد

❈۱❈
مگر لب تو قرین شراب می گردد که آب در دهن آفتاب می گردد
چگونه حرف غم آرم به این حیا بر لب که شعله می زند آنجا و آب می کردد
❈۲❈
چنان ز روی تو دیدم گل مراد امشب که زهر گریه به چشمم گلاب می گردد
ز بس خیال تو آرد هجوم بر چشمم به گرد هر مژه صد آفتاب می گردد
❈۳❈
دلت به من ده، به روی کرشمه ریز و ببین که از تو دل مردم خراب می گردد
چه آتش است ندانم به سینهٔ عرفی که دوزخ از نفس او کباب می گردد

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۲۹۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

حمید زارعیِ مرودشت
2016-10-27T11:08:36
دلت به من ده و بَر وِی کرشمه ریز و ببینکه از تو چون دل مردم خراب می گردد.نسخه‌ی جواهری (وجدی) انتشارات سنایی چاپ 1368.