عرفی:به دیر آی از حرم صوفی که می برقع گشود اینجا از آنجا آنکه میجویی به میخواران نمود اینجا
به دیر آی از حرم صوفی که می برقع گشود اینجا
از آنجا آنکه میجویی به میخواران نمود اینجا
از آنجا آنکه میجویی به میخواران نمود اینجا
❈۱❈
به جان رنگی که اینجا در دل اسلامیان بینی
مغان را نیز بود اما صفای می زدود اینجا
محبت شمع بزم قدس و ما پروانهٔ بیرون
چه حال است این نمیدانم چراغ آنجا و دود اینجا
❈۲❈
بیا در زمرهٔ رندان به بیباکی و می درکش
که بدمستی نمیداند بهجز فریاد عود اینجا
به هر سو میروم بوی چراغ کشته میآید
مگر وقتی مزار کشتگان عشق بود اینجا
❈۳❈
نوای نغمهٔ منصور، عرفی، نغز میدانی
ولی تن زن که خاموشاند ارباب شهود اینجا
کامنت ها