گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عرفی:اگر ز کاوش مژگان او دلم خون شد خوشم که بهر من اسباب گریه افزون شد

❈۱❈
اگر ز کاوش مژگان او دلم خون شد خوشم که بهر من اسباب گریه افزون شد
دم هلاک، به روی تو، بس که، حیران بود دلم نیافت، که کی، ز سینه، جان بیرون شد
❈۲❈
کدام قطرهٔ خوی، لیلی، از جبین افشاند که گاه گریه، برون، ز چشم مجنون شد
امید من به محبت، زیاده، چون نشود؟ که دوشِ کوهکن، آرامگاه گلگون شد
❈۳❈
ز بت نه گوشهٔ چشمی، نه چین ابرویی به حیرتم که دل برهمن ز کف چون شد
فغان ز طبع تو عرفی، مگو، بگو کز تو طبیعتت سبب شهرت همایون شد

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۳۰۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

حمید زارعیِ مرودشت
2016-11-01T11:58:47
.صحیح:دم هلاک، به روی تو بس که حیران بوددلم. نیافت که کِی جان ز سینه بیرون شد
حمید زارعیِ مرودشت
2016-11-01T12:00:38
.صحیح:کدام قطره‌ی خوی، لیلی از جبین افشاندکه گاه گریه، برون از دو چشم مجنون شد