گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عرفی:چو مرغ سدره که در آشیان بیاساید به چین زلف تو جان بیاساید

❈۱❈
چو مرغ سدره که در آشیان بیاساید به چین زلف تو جان بیاساید
برانم از در یار، ای ادب، که یک چندی ز ننگ بوسه ام آن آستان بیاساید
❈۲❈
ز رشک حوصله ام آسمان بود دلگیر کرشمه ای که دل آسمان بیاساید
مکن هلاک به بازیچه ام، بزن زخمی که خون چکان لبم از الامان بیاساید
❈۳❈
مبر به باغ، ببر سوی گلخنم، کانجا ز بوی سوختگی مغز جان بیاساید
دلش که مانده شود آسمان، در آزارم هزار سال پس از من جهان بیاساید
❈۴❈
چنان به ماتم دل در غمت کنم شیون که کشته گان غمت را روان بیاساید
فغان که تلخ سرشتند، پیکرم، عرفی نشد که زاغی از این استخوان بیاساید

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۳۰۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

حمید زارعیِ مرودشت
2016-11-01T12:18:41
صحیح:چو مرغ سدره که در آشیان بیاسایدبه چین سنبل زلف تو جان بیاساید
حمید زارعیِ مرودشت
2016-11-01T12:30:25
.کل غزل در نسخه‌ی تصحیح جواهری، انتشارات سنایی چاپ 1369 به این شکل است:..چو مرغ سدره که در آشیان بیاسایدبه چین سنبلِ زلف تو جان بیاساید.بِرانم از درِ یار، ای ادب! که یک چندیز ننگِ بوسه‌ام آن آستان بیاساید.ز رشک حوصله ام آسمان بود دلگیرکرشمه ای که دل آسمان بیاساید.مکن هلاک به بازیچه ام، بزن زخمیکه خون چکان لبم از الامان بیاساید.مبر به باغ، ببر سوی گلخنم، کانجاز بوی سوختگی مغزِ جان بیاساید.چنان به ماتم دل در غمت کنم شیونکه کُشتگان غمت را روان بیاساید.ز بس که مانده شود آسمان، در آزارمهزار سال پس از من جهان بیاساید.فغان که تلخ سرشتند پیکرم، عرفی!نشد که زاغی از این استخوان بیاساید.(عرفی‌شیرازی)