گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عرفی:غم چو شبخون می زند، هان دوستان لشگر کنید جست و جویم گر کنید از بالش و بستر کنید

❈۱❈
غم چو شبخون می زند، هان دوستان لشگر کنید جست و جویم گر کنید از بالش و بستر کنید
هیچکس در درد دل گفتن چو من فیروز نیست حاضرم، بسم الله، اول گفت و گوی سر کنید
❈۲❈
درد دل بسیار دارم، فرصت سوگند نیست هر چه گویم، گر چه ناممکن بود، باور کنید
اینک آمد عرفی از میخانه، مست و بت پرست هان مسلمانان دگر تعظیم این کافر کنید

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۳۱۸

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

حمید زارعیِ مرودشت
2016-11-01T17:29:53
این غزل در دو نسخه‌ای که من دارم به همین شکل نوشته شدهشاید به این شکل بوده باشدغم چون شبخون می زند، هان دوستان لشگر کنیدهم جست و جویم گر کنید از بالش و بستر کنیدچون هیچکس در درد دل گفتن چو من فیروز نیستمن حاضرم، بسم الله، اول گفت و گوی سر کنیددرد دل بسیار دارم، فرصت سوگند نیستهر چه گویم، گر چه ناممکن بود، باور کنیدچون اینک آمد عرفی از میخانه، مست و بت پرستهان ای مسلمانان دگر تعظیم این کافر کنید
حمید زارعیِ مرودشت
2016-11-01T17:30:59
من هرچه گویم گرچه ناممکن بود باور کنید