گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عرفی:هرکس به روز نیک مرا غمگسار شد در روز بد مرا دژم روزگار شد

❈۱❈
هرکس به روز نیک مرا غمگسار شد در روز بد مرا دژم روزگار شد
ساقی توئی و ساده دلی بین که شیخ شهر باور نمی کند که ملک میگسار شد
❈۲❈
بنمای رخ که چهره نمی داند از نقاب چشمی که مست گریهٔ بی اختیار شد
بی ذوق در طریق عمل کامل اوفتاد زد تکیه بر قناعت و امیدوار شد
❈۳❈
بعد از هزار جام قدح نوش، ذوق را عادت به درد سر شد و دفع خمار شد
حسن از عمل نتیجهٔ شرم است و بازگشت نی هر که خون چکاند ز رخ شرمسار شد
❈۴❈
جز با گریستن مژه ای در جهان نبود آن هم ز حرص مردم دیدهٔ ما ناگوار شد
هر چند دست و پا زدم، آشفته تر شدم ساکن شدم در میانهٔ دریاکنار شد
❈۵❈
عرفی بسی ملاف که بر چرخ تاختم مردی کنون بتاز که بختی سوار شد

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۳۲۱

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها