گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عرفی:وعظ من گرد فشانندهٔ عصیان نشود آستین عسل آلودهٔ مگس ران نشود

❈۱❈
وعظ من گرد فشانندهٔ عصیان نشود آستین عسل آلودهٔ مگس ران نشود
نیست در خوان محبت خورشی غیر نمک لخت دل هر که نیندوخته مهمان نشود
❈۲❈
کشوری هست که در وی رود از کفر سخن همه جا گفت و شنو بر سر ایمان نشود
پا منه بر سر بالین اسیران، کاینجا هیچ بی درد نیاید که پریشان نشود
❈۳❈
دیدن روی تو ممکن نبود بی حیرت آن نه چشم است که در روی تو حیران نشود
غمزهٔ روزهٔ پیشینه حرامش بادا کشته ای کز پی زخمت، همه تن، جان نشود
❈۴❈
به تماشای گلستان خلیلم مبرید که گل و لاله دگر آتش سوزان نشود
عرفی ار خدمت بت کم کند ای خادم دیر مزنش طعنه که ناگاه مسلمان نشود

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۳۶۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها