گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عرفی:گر مرد وفایی ره بازار الم گیر رو پنجه ز الماس کن و دامن غم گیر

❈۱❈
گر مرد وفایی ره بازار الم گیر رو پنجه ز الماس کن و دامن غم گیر
اسباب پریشانی ات ای دل همه جمع است دامن به میان برزده و راه عدم گیر
❈۲❈
عیشی به غم دوست برابر نتوان یافت رو کام دو عالم همه را بر سر هم گیر
ساقی هوس آموزی جام از دل ما نیست تاوان صراحی که شکستیم ز خم گیر
❈۳❈
خاکستر پروانه طلبکار سموم است آخر که تو را گفت که آهوی حرم گیر
هان زلف بر این صید مکش کاین دل عرفی ست ای باد مسیحی ره گلزار ارم گیر

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۳۶۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

اعظم
2016-04-14T23:47:20
اسباب پریشانی ات ای دل همه جمع است...خدایا به دادم برس.
ادب دوست
2016-04-15T00:55:29
ٰاعظم جان، بر بال باد مسیحا بنشین، ره گلزار گیر که همین نزدیکی هاست. ( شاید حتا در دلت )به گلزار که رسیدی، جا خوش کن و اسباب پریشانی همه به دست باد بسپار.
اعظم
2016-04-15T01:09:10
از همدردی تون سپاسگزارم ادب دوست مهربون.گلزار شهدا نمی رم. کلیسا هم نمی رم چون مسیحی هم نیستم. از همین جا از خدای خودم که همه جا هست، می خوام دستمو بگیره و گره از کارم باز کنه. به حق حضرت زهرا.بازم ممنون دوست مهربون.
ادب دوست
2016-04-15T01:40:09
اعظم عزیز، با د مسیحا باد امید ، باد شادمانی ، باد بهار است با کلیسا ، با عیسا مسیح ، با گلزار شهدا نسبتی ندارد، در دل ماست که میوزد ، پیوسته ،،گاه ترنم این نسیم را نمی شنویم، باید در بر اندهان ببندینجوا ی امید ، زمزمه عشق را خواهی شنید.