گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

عرفی:ای دل ز شوق آن مه نامهربان بسوز تنها به گوشه ای رو تا می توان بسوز

❈۱❈
ای دل ز شوق آن مه نامهربان بسوز تنها به گوشه ای رو تا می توان بسوز
کردی قبول منصب پروانگی دلا خود را زدی به آتش او، این زمان بسوز
❈۲❈
این شعله در جگر نتوان بیش از این نهفت تا چند حفظ آه کنم، گو جهان بسوز
نفسم به کوی او مبر ای همنشین، بیار این مشت استخوان و در این آستان بسوز
❈۳❈
آسودگی مباد، که عادت کنی، دلا رو یک نگاه درکش و در صد گمان بسوز
عرفی بسوز داغ گلی بر جگر، ولی تا کس به مرهمت نفریبد، نهان بسوز

فایل صوتی غزلیات غزل شمارهٔ ۳۷۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

سعید سلطانی
2017-10-11T01:09:58
کردی قبول منصب پروانگی ، دلا ! ...