عرفی:نعره زد عشق دین ما بگریخت کفر نیز از کمین ما بگریخت
❈۱❈
نعره زد عشق دین ما بگریخت
کفر نیز از کمین ما بگریخت
بسکه شد ابر گریه آتشبار
تخم عیش از زمین ما بگریخت
❈۲❈
در دم نزع یار غم گردیم
نفس واپسین ما بگریخت
باز کردیم دیده بر رخ دوست
نگه شرمگین ما بگریخت
❈۳❈
زآتش دل چراغ بر کردیم
سایه از همنشین ما بگریخت
شوق دیدار حمله ای آورد
ادب از آستین ما بگریخت
❈۴❈
دستی از آستین برون کردیم
نام آز از نگین ما بگریخت
دست عرفی نقاب راز گشود
خرد تیزبین ما بگریخت
کامنت ها