عرفی:کی دل به جهان بنگرد و ناز و نعیمش چون آتش دل برنفروزد ز نسیمنش
❈۱❈
کی دل به جهان بنگرد و ناز و نعیمش
چون آتش دل برنفروزد ز نسیمنش
آن غمزه که از یاد شهیدان طرب افزاست
بالله که به یک ناله توان کرد رحیمش
❈۲❈
در محفل آن در ننشینم که ز حشمت
از شاهی کونین کند عار ندیمش
ممنونم از آن غمزه که از کام دل من
شیرینی امید برد تلخی بیمش
❈۳❈
دل زایر دیریست که هنگام زیارت
جبریل وضو کرده درآید به حریمش
ما لالهٔ آن باغ و بهاریم که در صبح
بر باد رود شبنم شادی ز نسیمش
❈۴❈
آن دل که در او شعله زند مهر جمالش
در سایهٔ طوبی تو آسیب جحیمش
عرفی کند اندیشهٔ درمان غم دل
عاشق نه چنین است، بخوانید حکیمش
کامنت ها