عرفی:ملک به سهو نویسد چو نامهٔ ستمش سزد که خون شهیدان تراود از قلمش
❈۱❈
ملک به سهو نویسد چو نامهٔ ستمش
سزد که خون شهیدان تراود از قلمش
کدام نامهٔ بیداد از او نوشته ملک
که من به قطرهٔ اشکی نوشته ام رقمش
❈۲❈
چگونه جور به عنوان لطف بنویسد
اگر نبرده ملک پی به لذت ستمش
مرا زیارت دیری به کفر شهرت داد
که می روند ملایک به طاعت صنمش
❈۳❈
به صید مرغ دلم بازد آن صنم که به رشک
ز دانه گه بربایند طایر حرمش
نهشت زنده کسی را ز غم کنون، وقتیست
که باز روح شهیدان شود شهید غمش
❈۴❈
مباد باعث بیگانگی شود عرفی
مگو که نیست مرا تاب لطف دم به دمش
کامنت ها