عرفی:از یاد برده ام روش مهر و کین خویش نسیان نشانده ام به یسار و یمین خویش
❈۱❈
از یاد برده ام روش مهر و کین خویش
نسیان نشانده ام به یسار و یمین خویش
رفتم به بت شکستن و هنگام بازگشت
با برهمن گذاشتم از ننگ دین خویش
❈۲❈
دردا که رفت فرصت و دهقان طینتم
هر دم گلی دمانده در آب و زمین خویش
نه بزم آسمان و یکی ذره در سماع
دایم به کام دل نفشاند آستین خویش
❈۳❈
خواهی که عیب های تو روشن شود تو را
یک دم منافقانه نشین در کمین خویش
من بندهٔ شهادتم اینک نگاشتم
هم بر مزار عرفی و هم در نگین خویش
کامنت ها