عرفی:جان می رود ای اشک ز دنباله روان باش وی ناله تو هم چند قدم پیرو جان باش
❈۱❈
جان می رود ای اشک ز دنباله روان باش
وی ناله تو هم چند قدم پیرو جان باش
ای شوق درافشای غمم این چه شتاب است
کو راز من غمزده یک چند نهان باش
❈۲❈
می آید و می بارد ازو ناز و تعافل
ای دیدهٔ امید به حسرت نگران باش
مستانه پی سوختن جان و دل آمد
ای دل همه طاقت شو و ای تن همه جان باش
❈۳❈
عرفی مشو آزرده هنوز اول صلح است
گو عشوه همان، غمزه همان، ناز همان باش
کامنت ها